بسم الله الرحمن الرحیم در اول از دبیر عزیزم جناب آقای نیرو به خاطر راهنمایی های دل سوزانه ی ایشان که واقعا موجب میشود تا من که در اوج جهالت به سر می برم را در راه درست نگه دارد تشکر نمایم، و تشکر دیگر به این دلیل که اولین پست را با ادبیات زیبای خود زینت بخشیدند... اما در بعد ،با توجه به اینکه در ایام سوگواری حضرت اباعبدالله به سر می بریم می خواهم موضوع اصلی این پستم ، بازگوی غمی باشد که مدتی است در دل دارم و در این ایام بیشتر شده است. هزاران بار خدا را شکر می گویم که بارها لیاقت پیدا کرده ام که به پابوسی علی ابن موسی الرضا بروم و انشاالله بارهای دیگر هم این توفیق نسیبم بشود و هر بار که مشرف شدم یک حاجت را همیشه از حضرت ثامن می طلبیدم، افسوس می خوردم که چرا خدا این حاجتم را برآورده نمی کند ! که چشمان کور من به ضریح شش گوشه ی امام حسین بیفتد شاید این بیت شعر به کار من می آید لایق وصل تو که من نیستم........................اِذن به یک لحظه نگاهم بده مثل اینکه من باید فقط به عکس های ضریح شش گوشه بسنده کنم... هنگامی این داغ تازه تر شد که متوجه شدم انشاالله روز عاشورا یکی از معلمان میخواهد به کربلا برود،ای کاش قسمت منم میشد ولی بعد به یاد یک داستانی افتادم که حضرت آیت الله مجتهدی تعریف میکردند که یک مداحی بوده یک عمر اول مداحی اش میگفت:" یا لَیتَنا کُنّا مَعَک"، بعد از عمری خواب میبیند که ظهر عاشوراست و او نیز در آنجا حضور دارد ولی دنبال موقعیتی میگردد که از جلوی چشمان امام حسین دور شود،ولی امام حسین او را صدا می کند و به او زره وشمشیر و اسب میدهد و اورا به میدان میفرستند ولی او از صحنه ی جنگ فرار می کند و ناگهان از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که یک عمر به دروغ میگفته : یا لَیتَنا کُنّا مَعَک... خدا کند که این داستان شامل حال من نشود..... در آخر،ائمه گفته اند دعا در حق دیگران اجابت می شود، به امید آنکه با دعای شما خواننده ی عزیز قسمت من هم زیارتی با معرفت و تاثیر گذار شود. گمانم کاروانی از وطن آواره گردیده که آوای جرس با ناله های جانگداز آید کاملا بی ربط: انگشتانت را به من قرض بده... برای شمردن زخم های تن ات کم آورده ام.البته یادم نبود نه انگشتی برایت مانده نه انگشتری... می دانم متن بسیار ضعیف بود ، خواهشا این جانب را به خاطر در گیری ذهنی(البته اگر ذهنی باشد)به بزرگواری خود عفو بفرمایید انشاالله سعی میکنم متن های بعدی قویتر باشد... [ دوشنبه 90/10/26 ] [ 8:38 عصر ] [ سجاد اسماعیلی ]
|
||